متعادل کردن محتوا که با محتوا تبدیل می شود که باعث ایجاد اقتدار برند می شود


این هفته سؤال از سئو از راشل پی است ، که می خواهد میانه بین صفحات تبدیل متمرکز و محتوای اقتدار را پیدا کند:

“چگونه می توانم محتوایی را که با محتوایی که باعث ایجاد اقتدار برند می شود تبدیل کند؟ به نظر می رسد که صفحات CRO من رتبه خوبی ندارند ، و پست های وبلاگ من تبدیل نمی شوند.”

فکر کردن در مورد بازاریابی در بخش ها سخت است. بخشی از استراتژی وجود دارد که بر آگاهی از برند متمرکز است ، در حالی که جنبه دیگر بر تبدیل ها یا هر شاخص عملکرد کلیدی متمرکز است.

این ممکن است اینگونه باشد که به شما یاد داده شده است که بازاریابی را انجام دهید ، اما به نظر من این طور نیست که بازاریابی چگونه کار می کند. من می دانم که این یک جمله بحث برانگیز است. من تمام تلاشم را می کنم تا از آن نسخه پشتیبان تهیه کنم.

بازاریابی یک آهنگ است

تمام بازاریابی شما باید با هم کار کنند تا یک فرآیند یکپارچه ارائه دهند که در هر مرحله از راه خود را پشتیبانی می کند. همه چیز باید با هم هماهنگ کار کند.

سوال در اینجا تقریباً فرض می کند که آنها این کار را نمی کنند. ما تلاش می کنیم ، یا در این حالت ، محتوا به معنای ایجاد اقتدار و محتوا است که به معنای تبدیل و غیره است. اگر فقط محتوا داشته باشیم چه می کنیم؟

به جای اینکه همه تلاش های خود را سیل کنیم ، اگر همه آن را به عنوان “ایجاد حرکت” نگاه کنیم ، چه می شود؟ تولید سطح مشخصی از بی تحرکی برند و انرژی که می تواند اسیر یا بطری شود.

چه می شود اگر ما آن را به عنوان فرایندی در چندین نقطه لمسی ، صفحات و سیستم عامل ها (بسیاری از آنها آفلاین) برای تعمیق ارتباط بین مارک های خود و مخاطبان یا مصرف کننده خود نگاه کنیم؟

در این چارچوب ، این بیشتر در مورد اطمینان از این است که به مخاطبان خود این فرصت را بدهید که بیشتر از آنچه در صفحات “رتبه بندی تبدیل خود” قرار دارد ، به سمت سوراخ خرگوش حرکت کنند.

برای من ، مفهوم “بدست آوردن صفحات تبدیل ما برای رتبه بندی” با نحوه کار شما مطابقت دارد و به مراتب کمتر با نحوه عملکرد مخاطبان خود هماهنگ است.

شما می خواهید به مخاطبان خود “دسترسی” دسترسی پیدا کنید تا از آنجا که احساس ارتباط و درگیر شدن با شما دارند ، تبدیل یا تقویت کنند.

ارتباط و احساس درگیری همان چیزی است که تبدیل به محرک است. برای پاراگراف کردن افسانه بیس بال یوگی بررا ، تبدیل ها 90 ٪ در مورد اتصال است. نیمی دیگر آگاهی از محصول یا خدمات است.

به زبان ساده ، من بیشتر به نحوه ایجاد خود و درگیر مخاطبان توجه می کنم تا اینکه نگران نحوه تعادل محتوای بهینه سازی شده با نرخ تبدیل و محتوای اطلاعاتی باشم.

اگر مخاطبان شما با محتوای اطلاعاتی شما درگیر هستند و هیچ کس به صفحات فرود شما اهمیت نمی دهد ، چه کسی اهمیت می دهد اگر دومی خوب باشد؟

برای تقویت پیشنهاد خود از وبلاگ استفاده کنید. اگر این جایی است که مردم می خواهند شما را درگیر کنند ، سپس آنها را در آنجا درگیر کنید.

یک پرچم را در کنار وبلاگ پرتاب کنید. در اینجا یا آنجا تماس بگیرید. تصاویر را اضافه کرده و محتوا را به محصول خود (به طور طبیعی) و غیره گره بزنید.

با مخاطبان خود که در آن مشغول کار و ارتباط با شما هستند ، ملاقات کنید و آنها را راهنمایی کنید تا جزئیات مربوط به پیشنهاد شما را از آنجا انجام دهند.

این بدان معنی است که من نگران تعادل محتوا و رتبه بندی نیستم. من نگران این هستم که ، “چگونه مخاطبان خود را درگیر می کنم و آنها را در زمان مناسب از پیشنهاد خود یادآوری می کنم؟ چگونه می توانم اطمینان حاصل کنم که اگر آنها درگیر هستند و می خواهند کارها را به جلو سوق دهند ، آنها دسترسی به آنها را دارند تا بتوانند این کار را انجام دهند؟”

این به معنای عملی چیست؟

به جای ساختن دو مجموعه جداگانه در این مورد ، آنها را به عنوان یک چیز فکر کنید.

اقتدار و اعتماد ایجاد یک ارتباط. اتصال نی است که نوشیدنی را مخلوط می کند. این همان چیزی است که می تواند یک جمله استریل در مورد ارائه برند شما باشد و آن را جذاب می کند.

غالباً ، من می بینم که بازاریابان به ترتیب معکوس به این موضوع فکر می کنند: “صفحات فرود من رتبه یا هر چیز دیگری را کسب می کنند ، و سپس مصرف کننده محتوای اطلاعاتی من را می بیند و اطمینان می یابد. این اطمینان خاطر آنها را قادر می سازد تا تبدیل شوند.”

برعکس است. به هر طریقی ، خواه از طریق محتوای اجتماعی ، اطلاع رسانی یا طرفداران شرکت ، افراد با شما ارتباط برقرار می کنند.

این ارتباط از نظر عاطفی آنها را قادر می سازد حتی در نظر بگیرند که کیف پول خود را باز کنند یا پیشنهاد شما را توصیه کنند و غیره (یعنی تبدیل).

به نظر من ، کاری که می خواهید انجام دهید این است که به سادگی یادآوری و تقویت کنید. در آن لحظه های اتصال ، شما می خواهید به مصرف کننده پیشنهاد خود را یادآوری کنید ، ارزش آن را تقویت کنید و اطمینان حاصل کنید که آنها به آن دسترسی آسان دارند.

YouTubers گاهی اوقات کار بزرگی از این کار انجام می دهد. آنها ارزش اطلاعاتی ارائه می دهند که ارتباط با مخاطبان خود ایجاد می کند. سپس ، آنها از شما می خواهند که مشترک شوید (که به خودی خود یک تبدیل است).

آنها این ارتباط را با محتوای اضافی تقویت می کنند ، و در بعضی مواقع ، محصول ، خدمات یا هر آنچه را که ارائه می دهند ، ذکر می کنند.

آنها به شما می گویند پیوند موجود در توضیحات را بررسی کنید (زیرا همانطور که اشاره کردم باید نقاط ورود آسان را ارائه دهید) و آن را از آنجا بگیرید.

احساس می کنم مهمتر از این است که مخاطبان خود را درگیر کنید و اطمینان حاصل کنید که دسترسی به مطالبی که می خواهید آنها را تبدیل کنید در دسترس است تا نگرانی در مورد مجموعه های مختلف محتوا با اهداف مختلف و نحوه عملکرد آنها.

اگر مخاطبان شما واقعاً با محتوای رسانه های اجتماعی شما درگیر هستند ، اطمینان حاصل کنید که پیوندها در نمایه شما گنجانده شده و درباره پیشنهاد شما ارسال می کنند. (من قانون 80/20 را در اینجا دوست دارم: 80 ٪ محتوای ارزش محرک ، 20 ٪ تبلیغاتی. من اغلب 90/10 می روم.)

حرف من این است که در مورد انواع صفحه نیست. این در مورد تعامل و ارتباط با مخاطبان خود و استفاده صحیح از این ارتباط برای آگاهی مخاطبان خود از پیشنهاد شما و ایجاد آن در حد امکان بدون اصطکاک است.

راه های جدید برای یک وب جدید

این نوع دوگانگی بین زمینه های بازاریابی و جنبه های استراتژی بازاریابی شما برای آنچه من “وب قدیمی” می نامم کار می کند. صادقانه بگویم ، این کار نیز کار نکرد ، همانطور که همه ما در “وب قدیمی” نیز لاف زدیم.

صرف نظر از این ، من “وب جدید” را در مورد موفقیت با پالایش می دانم. در این دوره از وب ، داشتن یک پیام و حضور مداوم که بیشترین میزان هویت قوی و مشخص شده را ایجاد می کند.

ما در یک محیط وب هستیم که اگر انتظار دارید که آنها را به شما توجه کنند و از شما خریداری کنند ، باید ارتباط محکمی با مخاطب برقرار کنیم.

این بدان معناست که از فرصت های بهتر برای ایجاد مسیرهایی برای محصولات در آن لحظه های تعامل مخاطبان استفاده کنید – نه مسیرهای تبدیل جدا و خاموش.

این همچنین به معنای فشار دادن مسیرهای محصول به روشی بسیار پرخاشگرانه و معدنی نیز هست ، اما این یک مکالمه برای یک روز دیگر است.

منابع بیشتر:


تصویر برجسته: پائولو بابیتا/مجله موتور جستجو



منبع

مطالب مرتبط