چرا من به مشتریان خود توصیه می کنم از SEO به YouTube گسترش یابند
یوتیوب میتواند منبع مؤثری برای مشتریان B2C یا B2C باشد، اما بیشتر شرکتها از دریچهای اشتباه به آن نگاه میکنند: یک کانال عملکرد.
تمایل شرکتها به حذف فوری مشتریان از محتوای YouTube، آنها را متوقف میکند.
پس از کمک به ده ها شرکت برای گسترش سئو به یوتیوب، متوجه شدم که یوتیوب پس از بلوغ سئو، کانال گسترش ایده آلی است. اما برای انجام موفقیت آمیز آن، شرکت ها با سه چالش مهم روبرو هستند: اسناد، معیارها و تبدیل.
غلبه بر این سه چالش به این معنی است که می توانید یک کانال جذب مشتری جدید را باز کنید. شکست به این معنی است که یک رقیب می تواند ابتدا با رفتن به YouTube از مزیتی برخوردار شود و شما ممکن است راهی را برای تغییر هدف محتوای SEO خود از دست بدهید.
یوتیوب و سئو با هم جفت شدن کاملی را ایجاد میکنند، اما فقط پس از اینکه به سرعت در سئو رسیدید. ابتدا، میخواهید پایههای سئوی خود را پوشش دهید: برای برندهای مهم و کلیدواژههای غیر برند رتبهبندی کنید و باعث رشد پایدار در ترافیک ارگانیک و مشتریان شوید.
گسترش خیلی زود به YouTube به این معنی است:
- خودت رو خیلی لاغر میکنی
- بینندگان ممکن است جستجو کنند اما شما را در Google پیدا نکنند.
- ممکن است اطلاعات کافی در مورد موضوعاتی که باعث تأثیرگذاری کسب و کار می شوند، نداشته باشید.
هنگامی که در سئو به بلوغ رسیدید، پنج دلیل قوی برای سرمایه گذاری در یوتیوب وجود دارد:
- یوتیوب دومین موتور جستجوی بزرگ و پلتفرم شماره 1 پادکست است و هر ماه 75 میلیارد نفر آن را تماشا می کنند.1
- یوتیوب منبع مهمی از استنادها در مرورهای هوش مصنوعی گوگل و پاسخ ها در چت ربات های LLM است.
- یوتیوب بهعنوان بخشی از ویژگی SERP چرخ فلک ویدیویی Google، بهطور برجسته در نتایج جستجو نشان داده میشود.
- یوتیوب همچنین میتواند سیگنالهای مهم تنوع ترافیک را به Google ارسال کند. به عنوان مثال، سایت وابسته GarageGymReviews با به کارگیری استراتژی چند کاناله در برابر رقیب بسیار بزرگتر خود، Barbend پیروز می شود.
- خریداران B2B در حال تماشای YouTube هستند، نه فقط مشتریان B2C (به خاطر داشته باشید 50٪ از محققان B2B هزاره هستند):
هفتاد درصد از خریداران و محققان B2B در طول مسیر خود برای خرید، ویدیوها را تماشا می کنند. این یک جهش 52 درصدی تنها در دو سال است. و این فقط مشاهده نور نیست.
بر اساس دادههای یوتیوب ایالات متحده، بیش از 895 هزار ساعت از برخی از بهترین ویدیوهای B2B از برندها در سال 2014 تماشا شده است. تقریباً نیمی از این محققان در طول فرآیند تحقیقاتی خود 30 دقیقه یا بیشتر از ویدیوهای مرتبط با B2B را مشاهده میکنند و تقریباً از هر پنج یک نفر آن را تماشا میکنند. بیش از یک ساعت محتوا چه چیزی توجه آنها را جلب کرده است؟
ویدیوهای مربوط به ویژگیهای محصول در صدر فهرست قرار میگیرند و پس از آن دستورالعملها و بررسیهای حرفهای قرار دارند.2
خط آخر: احتمال اینکه مخاطبان شما در یوتیوب باشند زیاد است و دیده شدن تاثیر مثبتی بر قیف فروش شما دارد. بخشی که اغلب فراموش می شود این است که چگونه محتوای YouTube می تواند حضور شما را در LLM افزایش دهد و موقعیت شما را در Google مستحکم کند.
بنابراین، چگونه مشکل اسناد، معیارها و تبدیل را حل می کنید؟
راه حل این است که به جای ذهنیت عملکرد، با یک برندسازی به YouTube نزدیک شوید:
- مشکل انتساب ذاتی را درک کنید
- روی معیارهای رشد صحیح تمرکز کنید
- تست تاکتیک های مختلف تبدیل (نمونه هایی شامل)
مشکل اسناد

بیشتر شرکتها میخواهند تأثیر مستقیم یوتیوب را اندازهگیری کنند، مانند آنچه برای سئو یا تبلیغات انجام میدهند تا تأثیر یک عمل را تعیین کنند. منطقی است زیرا می خواهید منابع خود را به طور موثر اولویت بندی کنید.
با این حال، یوتیوب میخواهد کاربران را در پلتفرم نگه دارد، به این معنی که ترافیک ارجاع از YouTube بسیار کم است.
من به دو وب سایت نگاه کردم، یکی در B2C و دیگری در B2B، و متوجه شدم که ترافیک ارجاع YouTube تنها 0.2٪ از کل ترافیک هر دوی آنها را تشکیل می دهد، حتی اگر آنها مقادیر بسیار متفاوتی از کل ترافیک را دریافت کنند.
این واقعیت که دو سایت کاملاً متفاوت مقدار نسبی یکسانی از ترافیک ارجاع YouTube را دریافت می کنند، چیزی را می گوید.
سفر معمولی کاربر به این صورت است که مشتریان مجموعهای از ویدیوها را تماشا میکنند و اغلب پس از مدتی مستقیماً به سایت میآیند. تله متری ما نمی تواند آن را تشخیص دهد. به طور خلاصه، انتساب YouTube خطی نیست. به هم ریخته است.

راه حل ترکیبی از نظرسنجی های پس از خرید و پارامترهای UTM است. نظرسنجی های پس از خرید (PPS) از مشتریان پس از خرید می پرسند که چگونه شرکت را پیدا کرده اند. شما می توانید نرم افزارهای زیادی را در وب پیدا کنید که می توانند این کار را برای شما انجام دهند.
پارامترهای UTM به شما این امکان را میدهند که کلیکها را به ویدیوهای خاصی ردیابی کنید، اما یک رویکرد ساختاریافته را میطلبند: تمام پارامترهای UTM را که برای برچسبگذاری CTA برای هر ویدیو استفاده میکنید، ثبت کنید.
البته فراموش نکنید که کلیکهای CTA روی ویدیوهای یوتیوب در مقایسه با کانالهای دیگر بسیار کمتر است، زیرا یوتیوب میخواهد کاربران را در پلتفرم نگه دارد.
معیارهای صحیح رشد

از آنجایی که YouTube یک کانال عملکردی نیست، دریافت خرید داخلی بدون معیارهای مناسب بسیار دشوار است.
به عنوان یک رهبر، شما می خواهید مطمئن شوید که عملکرد به درستی اندازه گیری می شود تا بتوانید قضاوت کنید که آیا تیم شما در مسیر تاثیرگذاری قرار دارد یا خیر.
اما اگر نتوانید نسبت خطی را اندازه گیری کنید، معیارهای مناسب چیست؟
پاسخ مجموعه ای از معیارهای آبشاری است که به مشتریان می رسد. ممکن است این مثال را از سئو بدانید، جایی که شاخصهای پیشرو مانند برداشتها، رتبهها و کلیکها و شاخصهای عقب افتاده مانند تبدیل یا درآمد دارید. همین امر در مورد یوتیوب نیز صادق است.
من آن را هرم معکوس معیارهای یوتیوب می نامم. شاخص های اصلی که من توصیه می کنم بازدیدها، اشتراک ها، میانگین مدت زمان مشاهده و کلیک های CTA هستند.
شاخصهای عقب افتاده میتوانند مشتریان جدید یا درآمد حاصل از YouTube باشند – دوباره – که از طریق اسناد شخصی اندازهگیری میشوند.
نردبان به این دلیل کار می کند که رهبران می توانند در طول زمان به راحتی تأثیر را ردیابی کنند. وقتی بازدیدها افزایش مییابد، اشتراکها و میانگین زمان تماشا نیز باید افزایش یابد، اما با تأخیر زمانی.
تاکتیک های تبدیل درست

معیارهای شناخته شده زیادی برای آنچه می توانید از YouTube به عنوان یک کانال انتظار داشته باشید وجود ندارد. یکی از مراجعی که من پیدا کردم این است که Ahrefs و Surfer حدود 12٪ از سرنخ ها و 10٪ از فروش را از YouTube تبدیل می کنند که بر اساس اسناد پس از خرید اندازه گیری می شود.3
YouTube یک کانال تبدیل مستقیم یا خطی نیست، اما همچنان میتوانید شانس خود را برای ایجاد تبدیلهای خطی به حداکثر برسانید.
مشکل این است که بسیاری از شرکت ها در مورد تبدیل بینندگان به مشتریان در یوتیوب بسیار غیرخلاق هستند.
در اینجا چند ایده وجود دارد:
- سعی کنید بینندگان را وادار کنید تا ویدیوهای دیگر شما را تماشا کنند به جای اینکه آنها را مجبور کنید روی سایت شما برای ویدیوهایی که نشان دهنده قصد خرید قوی نیستند کلیک کنند.
- CTAهای شنیداری و متنی وجود دارد. موارد شنیداری در ویدیوها گفته میشوند یا نشان داده میشوند، برخلاف همپوشانی یا نوشتاری در توضیحات ویدیو. با هر دو آزمایش کنید.
- کاربران را تشویق کنید تا با یک آهنربای سرب روی CTA کلیک کنند، مانند یک قالب پی دی اف یا ماشین حسابی که می توانند دانلود کنند یا در سایت شما استفاده کنند.
تصویر بزرگ: عصر نوسان بزرگ

چالش گسترش از SEO به YouTube در یک تصویر بزرگتر قرار میگیرد: اسناد بین کانالی خطی در حال فرسایش است، بنابراین بازاریابان باید نوسانهای بزرگتری را بر اساس قضاوت، منطق و سیگنالهای کیفی انجام دهند.
من همین روند را در بسیاری از کانال های ارگانیک مشاهده می کنم: Reddit، پادکست، رسانه های اجتماعی، و همچنین YouTube. همه ما می دانیم که توجه زیادی به آنها شده است، اما اندازه گیری تأثیر آن دشوار است مگر اینکه شما تبلیغ کنید.
چرا اینطور است؟
- مقررات حفظ حریم خصوصی مانند GDPR یا CCPA و مسدودکنندههای تبلیغات ردیابی را محدود میکنند.
- پلتفرم هایی مانند گوگل، یوتیوب یا متا داده های کمتری را با بازاریابان به اشتراک می گذارند و از الگوریتم های جعبه سیاه بیشتری استفاده می کنند.
- کاربران از دستگاه های زیادی برای مصرف محتوا استفاده می کنند.
- اشتراکگذاری بیشتر محتوا در برنامههای پیامرسان بسته مانند WhatsApp یا ایمیل انجام میشود.
- کانال های ارگانیک در مقایسه با کانال های تبلیغاتی زمان زیادی برای نشان دادن اثر (اغلب شش ماه یا بیشتر) نیاز دارند.
یکی از مواردی که شرکتها میتوانند امتحان کنند این است که ابتدا روی پلتفرمها تبلیغ کنند و سپس برای تولید محتوا برای آن تصمیم بگیرند. اما جدا از تبلیغات، ما به دورانی بازگشتهایم که بازاریابان برای برنده شدن باید نوسانات بزرگی را انجام دهند.
اما بزرگترین نکته این است که ما باید نوسانات بزرگ تری را بر اساس اعتقاد، منطق و داده های کیفی انجام دهیم. به عصر نوسان بزرگ خوش آمدید.
1 49 آمار YouTube در سال 2024: تعامل، بازدید، درآمد (و بیشتر)
2 چهره در حال تغییر بازاریابی B2B
3 منبع
تصویر ویژه: پائولو بوبیتا/ژورنال موتور جستجو