چگونه بین SEO و اهداف بازاریابی B2B تعادل برقرار کنیم
علیرغم مزایای همسویی استراتژیها، مدیران بازاریابی و سئو همیشه اهداف یکسانی در مورد تبلیغ محتوا ندارند، از آنچه که من با مشتریان و شرکا مشاهده کردهام.
اغلب، متخصصان سئو تلاش می کنند تا شاخص های عملکرد کلیدی خود (KPI) را به موقع برآورده کنند، اما برای موفقیت به خروجی تیم بازاریابی وابسته هستند.
در همین حال، بخش بازاریابی تلاش میکند تا یک استراتژی محتوای بلندمدت ارائه دهد که بر اساس اهداف گستردهتر مدیر عامل و اولویتهای بعدی مدیر بازاریابی (CMO) هدایت میشود تا آگاهی از برند و استراتژیهای تولید تقاضا را پیش ببرد.
اغلب این دیدگاه کلان از این اهداف است که می تواند به دلیل زمان صرف شده برای به دست آوردن نتایج یا ارزش ویژگی، منجر به عدم استفاده کامل سئو از پتانسیل خود شود.
در حالی که استراتژیهای سئو اغلب بلندمدت هستند، اما برای به حداکثر رساندن پتانسیل بازاریابی محتوا و ارائه عملکرد تقاضا برای افزایش رشد نمایی اساسی هستند.
در این مقاله، من یک استراتژی چهار مرحلهای برای همسو کردن هر دو تیم و اطمینان از برآورده شدن اهداف آنها و همچنین چهار روش برتر برای ایجاد هماهنگی بین تلاشهای سئو و بازاریابی ارائه میدهم.
استراتژی 4 مرحله ای برای ایجاد تعادل در SEO و اهداف بازاریابی B2B
از ابهام پرهیز کنید و پروتکل های واضحی را برای خلاقان خود ایجاد کنید تا مطمئن شوید که اهداف بازاریابی و SEO برآورده می شوند.
1. یک راهنمای برند و سبک با در نظر گرفتن SEO ایجاد کنید
برای اطمینان از همسویی کامل استراتژی های سئو و بازاریابی، برای راهنمای برند و سبک مهم است که سئو را در نظر بگیرند.
به عبارت دیگر، به جای اینکه سئو یک فکر بعدی باشد، باید جزء کلیدی فرآیند بازاریابی باشد – به ویژه برای بازاریابی محتوا.
اختصاص یک فصل به SEO در راهنمای برند و سبک محتوا، این رابطه را مستحکم می کند و وظایفی را برای متخصصان سئو تعیین می کند تا آگاهی از برند را ارتقا دهند.
این امر ذهنیت رایج «تنظیم محتوا برای رتبهبندی برای سئو» را به سمت رویکرد مؤثرتر «بهینهسازی سئو برای بازاریابی» تغییر میدهد، که به ویژه برای کسبوکارهایی که به نویسندگان و فریلنسرها متکی هستند تا مسئولیت تلاشهای سئوی خود را بر عهده بگیرند بسیار مهم است.
برای حفظ یک جدال دوستانه بین اهداف CMO و SEO، همچنین برای استراتژی بازاریابی مهم است که به کلمات کلیدی اجازه دهد که رتبه خوبی داشته باشند اما ممکن است قوانین گرامری را تغییر دهند (یا از زبان ترجیحی C-Suite استفاده نکنند).
به عنوان مثال، به عنوان یک صفت، “top of funnel” است که از نظر دستوری “top-of-funnel” رتبه بهتری برای SEO دارد.
نکات اضافی در مورد آنچه که باید در راهنمای برند و سبک گنجانده شود:
- لیست کلمات کلیدی پیشنهادی و ممنوعه سئوبنابراین مدیران، استخدامهای جدید و مترجمان آزاد میتوانند به راحتی با راهنماها مشورت کنند تا از رتبهبندی کلمات کلیدی که نامربوط تلقی میشوند اجتناب کنند.
- فهرستی از اصطلاحات مارکی که برای سئو قابل تنظیم نیستندبنابراین CMO و تیم بازاریابی استراتژی خود را تحت تأثیر کلمات کلیدی و عبارات مارکی که برای رتبه بهتر سئو «بهینه سازی شده اند» نمی بینند.
- موضوعات کلیدی محتوایی: موضوعات کلیدی را در راهنما برای پیشبرد آگاهی از برند و رتبه برای سئو تعریف کنید. اجرای این امر در راهنماها (و نه فقط در تقویم محتوا) استراتژی محتوا را قطعی می کند و انتظارات مدیران سئو را برای برنامه ریزی استراتژی بلندمدت خود فراهم می کند.
2. هر دارایی محتوا را برای اهداف سئو و بازاریابی بهینه کنید
در حالت ایده آل، همه محتوا باید برای سئو رتبه بندی شوند.
با این حال، هدف هر قطعه محتوا احتمالاً بر اساس موضوع تحت پوشش، هدف جستجوی آن و همچنین نقش آن در آگاهی از برند و شکل دادن به نظر مخاطبان متفاوت خواهد بود.
برای مثال، رهبری فکری ممکن است چالشی را برای اجرای سئو ایجاد کند، به ویژه اگر نویسنده ایده ای بدیع و بدیع را برای مخاطبان خود ارائه دهد که هنوز قصد جستجو ندارند.
در این مورد، بهتر است به جای هدایت تولید محتوا با سئو، «اهداف بازاریابی» را در اولویت قرار دهید و برای افزایش رتبه در صورت امکان بهینه سازی کنید. این تضمین می کند که محتوا به هدف خود می رسد.
تقویت دسترسی از طریق پیوند محتوا و رسانه های پولی را در نظر بگیرید تا تأثیر این محتوا را افزایش دهید.
از سوی دیگر، محتوایی که به شدت تحت تأثیر هدف جستجو قرار میگیرد، مانند پرسشهای متداول یا راهنماها، باید در وهله اول بر روی سئو تمرکز کند تا از ایجاد محتوا اطلاعرسانی کند و برای جستوجویهای زیاد رتبه بهتری کسب کند.
در حالی که نام تجاری ممکن است در اینجا جایگاه دوم را داشته باشد، مهم است که این محتوا در یک راستا باقی بماند.
بنابراین، برای دستیابی به هر دو نتیجه، برنامهریزی هر قسمت از محتوا از قبل با تمرکز بر بازاریابی یا SEO به تعیین KPI برای هر دارایی کمک میکند – و همچنین تولید و ارتقای محتوا را برای دستیابی به این اهداف به طور مؤثر هدایت میکند.
با این حال، تلاش برای هماهنگی بین اهداف CMO و SEO با ایجاد KPIهای مشترک در صورت امکان و ایجاد محتوایی که آگاهی از برند را ارتقا میدهد و در عین حال رتبهبندی برای پرس و جوهای محبوب را نیز افزایش میدهد، مهم است.
3. از مخاطبان خود نظرسنجی کنید تا تأثیر سئو بر بازاریابی را بسنجید
از مخاطبان خود نظرسنجی کنید تا ارزیابی کنید که آیا اهداف بازاریابی با محتوا برآورده می شود یا خیر، و همچنین تأثیر SEO بر استراتژی های بازاریابی.
با پرسیدن سوالاتی در مورد ارزشهایی که مخاطبان شما با برند شما مرتبط میکنند و همچنین کلیدواژههای برتری که به ذهن میرسد (برای ارزیابی اولویتهای سئو)، میتوانید بسنجید که آیا تصور کلی که مخاطبان شما در حال حاضر از برند شما ایجاد میکنند با CMO برابر است یا خیر. اهداف تیم بازاریابی
ذکر این نکته حائز اهمیت است (به ویژه در این مرحله) که سئو باید به عنوان یک ابزار تبلیغاتی برای افزایش آگاهی از برند و تقاضای طولانی مدت دیده شود.
بنابراین، اگر نتایج نظرسنجی به ارزشها یا کلیدواژههایی اشاره میکند که مبتنی بر سئو هستند، اما انتظارات بازاریابی را برآورده نمیکنند، تنظیم محتوای متمرکز بر سئو برای ارائه پیامهای برند مورد نظر اهمیت دارد.
اگر میخواهید داراییها یا موضوعات خاصی را آزمایش کنید، A/B یک نسخه «محور بازاریابی» و «سئو محور» را آزمایش کنید تا ببینید کدامیک خوانندگان را بهتر درگیر میکند و همچنین برداشتهای برندشان را بررسی کنید.
این اطلاعات زیادی را برای هدایت تولید محتوای آینده برای نویسندگان شما فراهم می کند.
4. ایجاد یک تقویم محتوا و برگزاری جلسات منظم بین مدیران بازاریابی و سئو
پس از ارزیابی اینکه مخاطبان شما چگونه برند شما را مشاهده می کنند، زمان آن رسیده است که یک تقویم محتوایی ایجاد کنید تا به تداعی های احتمالی نام تجاری که عموم مردم ایجاد کرده اند، بپردازید – همه اینها در عین رسیدن به اهداف سئو.
تقویم محتوای خود را در هر سه ماهه برنامه ریزی کنید، اهداف «بازاریابی» و «SEO» را در هر موضوع/دارایی تعیین کنید.
برای محتوای سئو، مانند محتوای هدف جستجوی خالص، از قبل کلمات کلیدی را مشخص کنید تا پس از راه اندازی محتوا، از برداشت های نام تجاری ناخواسته جلوگیری کنید.
در مورد محتوای بازاریابی، اهدافی را برای ایجاد تعامل و هدف محتوا تعیین کنید (به عنوان مثال، ایجاد آگاهی یا تولید سرنخ)، و همچنین اهداف برندسازی و روشهای ترویج – زیرا SEO گزینه اصلی برای افزایش ترافیک نخواهد بود.
جلسات منظمی را بین مدیران بازاریابی و سئو برگزار کنید تا در مورد معیارها و تأثیرات کمپین در حال انجام آن بحث کنید.
ابزارهای گوش دادن اجتماعی میتوانند تأثیر محتوا را ارزیابی کنند و قبل از ارتقای داراییهای بعدی، تنظیمات را برای نویسندگان راهنمایی کنند.
با اندازهگیری برداشتهای مخاطب در حالی که کمپین در حال انجام است، تنظیم محتوای زنده بر اساس مورد به مورد و همچنین تغییر موضوعات/داراییها برای دستیابی به اهداف در مورد رنج KPIهای مشترک آسانتر میشود.
4 بهترین روش برای حفظ زمینه مشترک بین نیازهای CMO و SEO
برای حفظ هماهنگی بین بازاریابی و سئو از این چهار روش برتر استفاده کنید:
1. نویسندگان داخلی با بایدها و نبایدهای بازاریابی و سئو
نویسندگان داخلی، چه به صورت آزاد یا غیره، وظیفه ای حیاتی برای حفظ صدای برند و اهداف محتوایی است.
با توجه به آن، ایجاد یک راهنمای نصب برای نویسندگان که بایدها و نبایدهای سئو را در کنار منابع آموزشی اضافی پوشش دهد نیز مهم است.
به طور معمول، نویسندگان جدید با نکات جزئی راهنمای برند و سبک شما آشنا نخواهند بود، بنابراین روشن کردن چگونگی ارتقای آگاهی از برند به درستی (مانند زبان دیگ بخار، توضیحات محصول، صفت های توصیه شده، و کلمات کلیدی مجاز/ممنوع) راهنمایی هایی را برای آنها فراهم می کند. اهداف بازاریابی و سئو را برآورده کنید.
2. از شنیدن اجتماعی استفاده کنید
همانطور که قبلا ذکر شد، استفاده از ابزارهای شنیداری اجتماعی می تواند به تعریف احساسات مخاطبان نسبت به برند شما و ارزیابی نتایج کلی پیام شما کمک کند.
این، همراه با بازخورد نظرسنجی، به شما در انجام تنظیمات حیاتی کمک می کند.
در نتیجه، ابزارهای گوش دادن اجتماعی شاید با ارزش ترین سلاح در زرادخانه شما برای ایجاد تعادل بین نیازهای CMO و SEO هستند، بنابراین از آنها برای جمع آوری بینش و راهنمایی ایجاد محتوای آینده به طور مکرر استفاده کنید.
روش دیگر این است که نام برند و محصولات خود را در انجمنها و کانالهای رسانههای اجتماعی به صورت دستی جستجو کنید، و از نحوه نظرات مخاطبان خود در مورد راهحلهای شما بینش به دست آورید تا ارزیابی کنید که آیا گفتمان با پیام مورد نظر شما و اولویتهای سئو فعلی همسو است یا خیر.
3. یک استراتژی محتوای دقیق ایجاد کنید
برای دستیابی به اهداف کلی بازاریابی محتوا و سئو، یک استراتژی بر اساس تقویم محتوای خود ایجاد کنید تا اطمینان حاصل کنید که هر محتوای تولید شده نقش کلیدی در هدایت نتایج دلخواه شما دارد.
این باید شامل نحوه پیوند قطعات محتوا و حمایت از یکدیگر باشد، صرف نظر از اینکه بازاریابی یا SEO محور هستند.
برای مثال، با تعریف یک بخش رهبری فکری خلاقانه شروع کنید و آن را به ویدیوهای تکمیلی، پستهای وبلاگ کوتاه و قسمتهای پادکست پیوند دهید.
همانطور که عملکرد این قطعه محتوا را تجزیه و تحلیل می کنید، می توانید موضوع را گسترش دهید تا با سفر خریدار و هدف جستجوی ICP مطابقت داشته باشد.
این می تواند شکل یک قطعه اساسی متمرکز بر سئو برای موضوعی باشد که با هدف جستجو مطابقت دارد و به عنوان یک مرکز پیوند دهنده به تمام محتوای تکمیلی عمل می کند که همچنین برای کلمات کلیدی رتبه بندی می شود تا ترافیک برند را افزایش دهد.
این استراتژی، همراه با سرعت انتشار مداوم برای تقویم سرمقاله شما، تضمین می کند که کمپین ها با نتایج بازاریابی و SEO مورد نظر مطابقت دارند.
در حالی که داشتن محتوایی که به بازاریابی و سئو به طور مستقل تمرکز می کند، به هم پیوستگی و هدایت محتوا با یک استراتژی بلند مدت ضروری است.
محتوای با بهترین عملکرد آنهایی هستند که هر دو اولویت را با هم ترکیب می کنند، هماهنگی بین رتبه بندی برای کلمات کلیدی SEO و پیشروی در صنعت شما با رهبری فکری نوآورانه ایجاد می کنند.
اگر این کار با موفقیت انجام شود، باعث ایجاد تقاضای بلندمدت برای کسب و کار شما خواهد شد.
4. راهبردها و اهداف رسانه های مشترک پولی و رسانه های اجتماعی را ایجاد کنید
شکاف بین CMO و SEO را با تمرکز بر روی هر دو تمرکز با رسانه های پولی و اهداف/استراتژی های رسانه های اجتماعی پر کنید.
با در نظر گرفتن هر دو به عنوان روشهای تبلیغاتی برای اهداف بازاریابی و سئو، میتوان زمان استفاده از رسانههای پولی و رسانههای اجتماعی را برای تقویت محتوای متنوع در یک کمپین که از ابتکارات سئو و بازاریابی پشتیبانی میکند، دقیق تنظیم کرد.
هرچه استراتژی و تقویم محتوای شما توسعه یافته تر باشد، محتوای شما به هم پیوند بهتری خواهد داشت و توانایی شما را برای ایجاد کمپین های همه کانالی که در همه KPI ها ارائه می شوند، تسهیل می کند.
نتیجه
برآورده کردن خواستههای مدیر CMO و SEO نیازمند رویکردی آگاهانه است که رتبهبندی را در صفحات نتایج موتور جستجو با ارتقاء آگاهی مثبت از برند متعادل میکند.
این مقاله بهترین شیوهها و یک استراتژی چهار مرحلهای را برای دستیابی به این تعادل ارائه میکند، با این حال، عناصر اضافی وجود دارد که میتوانید در تقویم محتوای خود بگنجانید تا اهداف CMO و SEO را بهتر برآورده کنید.
توسعه یک استراتژی محتوا برای مرحله بالاترین قیف (TOFU)، که در آن هدف جستجو کمتر است، نمونه خوبی از چگونگی ارتقاء آگاهی از برند در حین رتبه بندی برای کلمات کلیدی بسیار جستجو شده است.
سپس میتوانید از این پایه برای ایجاد انگیزه برای گذراندن سفر خریدار و مصرف محتوای فکربرانگیز و نوآورانه بهینهشده با کلمات کلیدی خاصتر استفاده کنید که تلاشهای بازاریابی شما را بیشتر میکند.
با در نظر گرفتن بازاریابی محتوا و سئو بهعنوان دو روی یک سکه، میتوانید تولید محتوا را بهتر با یکدیگر هماهنگ کنید، یک تجربه کلی مثبت از برند برای مخاطبان خود ایجاد کنید، و بنابراین از پتانسیل کامل تلاشهای بازاریابی خود برای افزایش تقاضا استفاده کنید.
منابع بیشتر:
تصویر ویژه: dzxy/Shutterstock